Posts

t3, Lion 🦁 #shorts #trending #asmr #doll #toy

Image
via YouTube https://youtu.be/7ZgqcVcf0QI

جلسه اول دوره گوگل ادز در‌ چه‌ موردیه؟ #shorts

Image
via YouTube https://youtu.be/5OTZEuIGwUs

عصری پاییزی در مهاجرت

سیزده سپتامبر دوسلدورف ..... یک بُعد از مهاجرت، عصرهای پاییزی خلوت ، تنها و دلگیره ک‌نمیدونی متعلق ب کجایی دلت خونه دوستات   محله ت و کشورتو میخاد اون لحظه گوربابای هرچی اروپا کردن . اون لحظه یه عصر در ولیعصر، با چارتا رفیق همزبون میخای ک تو‌چشمشون نگا کنی حال بیای بگی بخندی بچرخی کل ولیعصرو بیای پایین‌نفهمی ساعت چنده یکی‌از ابعاد مهاجرت این واقعیت هست ک گاهی عصری پاییزی فک‌میکنی فقط‌خودت یکی در‌این‌کشوری . نه احساس تعلقی به اینجا داری نه هیچی . همچون یک مهمون موقت . اما مهمونی که کسی تحویلش نمیگیره . در مهمانخانه نشسته و صابخونه کاری باهاش نداره . در بهشت بودن هم تنها بودن بی‌فایدس با پر‌رویی تمام، کنار میام با این واقعیت از زندگیم که در‌جوونیم چنان باید از گوشه ای ،زندگی رو مینگرستم راضی ام به هرچی قصه زندگی برام‌رقم‌زده و منتظر انچه هستم ک‌ بعدتر‌خواهد داد . نگفتم ک بترسین بگین چه دلگیر . گفتم ک گفته باشم . گپی ز

با از دست دادن، احساس خلاء نکنیم

ی اتفاق بد ک میفته ی مشکل ک رخ میده فک میکنیم زندگیمون ناکامل شده اما این ی زندگی.کامله باید اینطور میبوده هر سختی و مشکلی ک میاد نگید ای بابا باز ریتم قشنگ زندگی ما قراره بهم بخوره و .. ن این ی زندگی کامله .زندگی کامل همه چی داره و این اتفاق باید برای شما میفتاده

گاهی بالاییم.گاهی پایین.زندگیه دیگه

متاسفانه  ایده ال گرا بزرگ شدیم. با این فکر ک نباس هیچ چیز بدی وجود داشته باشه.هیچ اتفاق بدی نباس بیفته.زندگی فقط ینی خوشی و شادی. پدرمادرای ما یادمون ندادن ک وقتی ی اتفاق بد میفته بازم بدونیم ک زندگیه و باس بیفته دیکه .روزای بدم داره.بمون یاد دادن همیشه خوبی و خوشیه و وقتی ی چیز بد اتفاق میفته باس گریه کنیم و توسرمون بزنیم و اشک بریزیم. در نتیجه همیشه در ترس و فراری از اتفاقات بدیم. حال اینکه اگه بپذیریمشون ، خیلی زندگی قشنگ تره. مثلا امادگی اتفاقات بد، حسهای بد و روزهای بدو داشته باشیم.بگیم آها.امروز قراره روز بدی باشه .خب اوکی.صب میکنم تا بگذره.و اتفاق خوب بعدی بیفته. اینطوری غرق در لذتیم.اوقات خوشمون ک مست شادی هستیم.چون ترسی از روزای بد نداریم و میدونیم اونام باس باشن بالاخره دیگه.نمیشع ک اتفاق نیفتن.زندگیه دیگه. و با این فکر همیشه اماده تر هم هستیم برای اتفاقات بد. چون میدونیم اونام یکی از روزای زندگین دیگه. متاسفانه ب خاطر فراری بودن و ترس ما از روزای بد اصلا واسشون اماده هم نیسیم. اما بیماری ها میان ب هرحال گاهی.مجبوریم خونه بمونیم تو تخت.خب اگه اماده باشیم میتونیم کتا

"فین نکن آقا"

"فین نکن آقا" --------- در مدرسه زبان، کلیه ملیت ها رو در یه کلاس میشه دید.از اسیا تا افریقا و البته اروپا ک همه در حال یادگیری المانی هستن.تاحالا هیچکس از هیچ ملیتی رو ندیدم که فین کردن دماغ توسط آلمانی ها واسش نرمال و طبیعی باشه. آلمانی ها در صف خرید،مترو،اتوبوس و همه جا خیلی با صدای بلند فین میکنند و وضوحأ عکس العمل خارجی ها رو میشه دید که همه معترضن.اما باید با این مساله کنار اومد گویا.این فرهنگی از آلمانی هاست و خیلی طبیعیه براشون.معتقدن نباید دماغ رو پر نگه داشت و تمیزش کرد.اما ب عنوان ی خارجی که نه؛ به عنوان یه آدم،باس بگم یکم این مساله چندشه و برای ماها روی اعصاب. سوال من همیشه اینه که یه المانی چرا باید انقد محکم این کارو بکنه:))) حداقل تو جمع میتونه ارومتر :)) اما مشخصأ این ماهستیم که باید احترام بزاریم و سعی بر اعتراض یا تغییر چیزی نداشته باشیم.بلکه با این مساله ی تفاوت فرهنگی کنار بیایم. امید آهنگرانی Omid ahangarani

زندگی یه قصص

زندگی بالاخره میبرتت سمت چیزی ک براش دنیا اومدی. ظلم کردیم و رو طبیعت پاگذاشتیم  اگر که سمت عشقمون و علاقه و استعدادمون نریم.چون ما واس اون دنیا اومدیم.چرا اون ب ما داده شده؟ واس محقق شدنش.و این جالبه.رندومه.ب هرکس ی چی داده شده.یکی صداش خوبه.یکی زیباییش.یکی فوتبالش خوبه یکی موسیقی رو خوب میفمه.. و اینها یکی یکی زندگی مارو تشکیل میدن.زیبایی های زندگی مارو پس باید و الزامأ بریم سمت چیزی ک میبینیم توش استعداد داریم... زندگی خودش نیازمندی هاش رو میده بمون و اونو محقق میکنه. و کل زندگی یه قصص.. اگه تو مسیر خوبی و صلح و مهربونی باشیم... هرکس و هرچیز ک باید بیاد میاد و هرکس و هرچیز باید از دس بره میره. بی.نگرانی زندگی کنیم و همه چیو بسپریم باخیال راحن ب سرنوشتمون.اما ب شرطی در مسیر خوبی ک صلح و در سازش کامل با جریان زندگی باشیم... بعد دیگه خوشبختیم و سعادتمند و شاد واسه همیشه از ته دل.. چون مث رفتن به شهربازی فقط نگاه میکنیم ببینیم چی جالبه و چی بهمون لذت میده .و زندگی برامون مثل یه اردو میشه.ک فقط اومدیم تا توش شادباشیم و لذت ببریم .با علم بر اینکه زندگی کارش خوشبخت کردن ماست.. و واسم